Add to Book Shelf
Flag as Inappropriate
Email this Book

A-L Alphabetical Index of the Will to Power book of Nietzsche, Volume Five: Comments and interpretation of the Nietzsche's 1067 Notes

By Torabi, Shahram

Click here to view

Book Id: WPLBN0100303763
Format Type: PDF eBook:
File Size: 0.1 MB
Reproduction Date: 20.01.2020

Title: A-L Alphabetical Index of the Will to Power book of Nietzsche, Volume Five: Comments and interpretation of the Nietzsche's 1067 Notes  
Author: Torabi, Shahram
Volume: Volume Five
Language: Persian
Subject: Non Fiction, Philosophy
Collections: Philosophy, Authors Community
Historic
Publication Date:
Publisher: Jami Publishing House
Member Page: Shahram Torabi

Citation

APA MLA Chicago

Torabi, B. S. (n.d.). A-L Alphabetical Index of the Will to Power book of Nietzsche, Volume Five. Retrieved from http://gutenberg.cc/


Description
Categorical discussion of Nietzsche's Notes of the book will to power for Iranian readers. It is a pure philosophical book that requires prior knowledge of western philosophy.

Summary
A-L Alphabetical Index of the Will to Power of Nietzsche according to book index with comments and interpretation on each index.

Excerpt
Action عمل قبل از ورود در یادداشت های نیچه در مورد عمل، چند نکته مهم را در مورد نظریات نیچه در این رابطه می گویم تا بعد به یادداشتهائی که در آنها نیچه صحبت از عمل کرده است وارد شویم. از جنبه معرفت شناسی در میان فاعل و فعل و مفعول، یا علت و معلول، یا عامل و نتیجه نیچه به هیچ چیز جز عمل باور ندارد. همه چیز در عالم تنها عمل است. برای هیچ چیز فاعلی قایل نیست. فقط کار و عمل و deed است که دارد صورت می گیرد. این یکی از حرف های عجیب و سختی است که نیچه می زند و باور و درک آن خیلی مشکل و پیچیده است. نیچه می‌گوید همه چیز تنها عمل آنهم بر اساس اراده معطوف به قدرت (خواست قدرت) است. نیچه می‌گوید ما عادت به فرض وجود فاعل را از دستور زبان یاد گرفته ایم. چون در زبان برای هر کاری قایل به وجود فاعلی هستیم فکر می کنیم که نحوه کار در دنیا، چیزها و رویدادها هم متکی بر فاعل است. می‌گوید بر همین اساس همه آنچه را که تنها فعل و عمل یا اقدام هستند به فعل و فاعل تقسیم می کنیم. برای هر چیز و هر رویدادی که انجام می‌گیرد یک فاعل ، کننده و یا عامل انجامی را در نظر می گیریم. نیچه اصلا چنین چیزهایی را در چیزها و رویدادها نمی بیند به تنها چیزی که باور دارد فقط و فقط عمل است. بر همین اساس هم نیچه نه به وجود آفریننده و نه من و نه هیچ کننده و هیچ انجام دهنده کاری اعتقاد ندارد. نیچه به عمل هم حتی به آن شکل اعتقادی ندارد او یک نیرویی را در کار می‌بیند ـ میل به قدرت ـ که یا قوی عمل می‌کند و یا ضعیف. بعدها در بحث های دیگر هم خواهید دید که او برای معنا و هدف و حقیقت و مقصد و مقصود و نیت و نتیجه هم به آن شکل که از خواست و عمل فاعلی سر زده باشد اعتقادی ندارد. جهان در حال کنش است و رویدادها و مسائلی را به دنبال می‌آورد که ذهن ما بر اساس تعبیرات و تفسیراتی که برای آنها می‌سازد قایل به وجود فاعل یا هدفی برای آن فعل می‌شود و گاهی بین فعل‌های مختلف و چیزهایی که پیش می آید ارتباط ایجاد می‌کند. از نظر نیچه همه تصوراتی که ما در مورد عالم و آدم و دانش و آگاهی و هدف و معنی و هرچه که هست داریم تنها تعبیر و تفسیرات ذهنی است که به آن شکل در نظر ما مجسم می‌شود. وگرنه همه چیز فقط کاری است که در جهان در حال انجام است. 71 Action وارد در بحث عمل و طرز رفتار شده ایم. نیچه میخواهد تفاوت نوع عمل آدم قوی و ضعیف را با هم مقایسه کند. نیچه می‌گوید آدم های قوی، آن قوی و صاحب اراده‌ای که موردنظر اوست اینها اعمالشان مشخص و از پیش تعیین شده است. دستوری عمل نمی کنند از یک روشنائی نظری و دیدگاهی برخوردارند و در نتیجه اعمالشان خودجوش مطابق میل و نظر خود آنان است. در مقایسه طرز عمل افراد معمولی را مورد نقد و انتقاد قرار می‌دهد می‌گوید هر کاری که می کنند مبتنی بر باورها و اعتقادات از پیش ساخته‌ای است که در ذهن آنها جای داده شده است. اینها طرز فکر، رفتار، اعمال و حتی ظاهر یکسان و همانندی دارند و حالت یک وجود تکثیر یافته را دارند که طرز فکر و عمل و رفتار آنها همه با هم یکی و یکسان است. از خود چیزی ندارند. قدرت درک و هضم چیز جدیدی را ندارند. در مقابل هر چیز جدید و نو مقاومت می‌کنند. یکی از خصوصیات جوامع امروزی یک رنگی و یک سانی همه افراد جامعه با هم است. می‌گوید مردم زمان حاضر یاد گرفته اند که به جای «عمل شخصی و فردی خود را داشتن» وقت و انرژی خود را مصروف همرنگ سازی و همسان سازی خود با دیگران بکنند. دستور و احکامی که باید چطور باشند و چه خوب و است و چه بد است از جای دیگر برای آنها صادر شده است. اینجا نیچه یکی از آن حرف های نغز و زیبای خود را میزند و می‌گوید «سیل چهره های یک شکل ماهیت چهره را از بین می برد» همه یک چهره به نظر می آیند. آن چهره هم چهر ه‌ای است که به ظاهر چهره یک انسان واقعی را دارد اما در اصل وجودی نیست. وجودی نیست یعنی وجود صاحب وجودی از خود نیست. همه اعمال بر طبق قواعد و دستورالعمل ها و احکامی که از پیش برای طرز عمل و رفتار او یا آنها وضع شده صورت می گیرد. نیچه به خلاف این وضعیت دوست داشت که انسان ها عمل خودجوش، عمل برخاسته از درون خود را داشتند. هر کدام برای خود میل و نظر و عقیده و سلیقه خود را داشت. این خود وجودی آدم به آدم شخصیت وجودی خاص خود او را می بخشید. آزادی طوری بود که هر کس هرچه عقیده و نظر و سلیقه خودش بود را به راحتی و روشنی بیان می داشت. نیچه می‌گوید این چنین طرز رفتاری امروز به کلی فراموش شده است. تایید می ورزد که اصلاً اینچنین وجودها و طرز رفتاری محو شده است دیگر هیچکس از خودش نظری ندارد یا اگر دارد جرات ابراز آن را ندارد. وضعیت در طول دویست سالی که از عمر نیچه می گذرد بدتر هم شده است. یعنی بشر نه تنها پیشرفتی نداشته است عقب گرد هم داشته است. نیچه می‌گوید انسان امروزی اصلاً یادش رفته است که کنش و واکنش خود جوش چیست. عکس العمل خود به خودی چیست. انسان ها به راحتی به محرک های خارجی عکس العمل نشان می‌دهند. از خود مایه‌ای ندارند. بحث این محرک های خارجی چی هست و چطور کانالیزه شده است که انسان تنها به تواند در یک جهت و مسیر حرکت کند و از خود نظر و ایده‌ای نداشته باشد هم داستانی جداگانه دارد. محرک خارجی ممکن از محرک ظاهری و این دنیایی برابر رسوم و عقاید معمول و مرسوم بر آمده باشد یا می‌تواند براساس دستور العمل آن وجودهای آسمانی و ماورایی باشد. حالا این همسان سازی و همرنگ سازی جمعیت به تمهیدات و مقدماتی نیاز دارد. خب مشخص است که هر فرد یک بخش از نیروی خود را صرف شبیه سازی خود با دیگران می کند، بخشی از نیروی خود را صرف مقابله و مبارزه با هر چیزی که با نمونه مشابه مطابقت نداشته باشد می کند. بخشی از نیروی خود را صرف مخالفت و اعتراض به کسانی می کنند که هنوز هم شکل نشده اند، شبیه نشده اند و یکسان نیستند. در واقع بخصوص عمده‌ای از نیروی جماعت همرنگ و یکسان صرف مخالفت با دیگرانی می‌شود که این کار را نکرده اند. یک همرنگ سازی و یکسان سازی زورکی. این شکل از وضعیت جامعه چه چیزی را موجب می‌شود. موجب می‌شود که هیچکس به خود جرات ندهد عمل خود جوشی صورت دهد. به زبان خود نیچه « تضعیف ژرفناک عمل خودجوش.» حالا این صرفا به افراد عادی جامعه مربوط نمی شود این همشکل و همسان سازی در همه تیپ ها و گروه های مختلف اجتماعی در مورد عوام یا دانشمندان یا تظاهر کنندگان به علم و معرفت، یا هنرمندان یا دیگران هم صورت می گیرد. یعنی جنبه عام و عمومی دارد. تاریخ نگاران، منتقدان، تحلیلگران، مفسرین، ناظران، گردآورندگان نسخ قدیمی، کتاب‌خوان‌ها ـــ همه استعدادهایی انفعالی هستند ــ همه علوم! تغییر ماهیت وجودی فرد به چیزی ساختگی به یک "آینه". آینه یعنی اینکه نگاه می‌کند دیگران چگونه هستند یا الگویی که برای یک فرد مشخص شده است چیست عینا او هم به همان شکل می‌شود. همه افراد در جامعه شکلی از همدیگر هستند که عکسی از آنها در وجود آنها هم افتاده است. وجودی که دیگر علاقه خاصی در او نیست و اگر علاقه‌ای باشد ظاهری است مبدل شده است. یک خونسرد اصولا بی خیال متعادل، کسی که روی حرارت پائین تنظیم شده، جلوی جوش و خروش و بازی امواج او را گرفته اند. چیزی تحت کنترل محرک خارجی، وجودی عمیقاً سنگین و خسته. اینجا نیچه دارد به یکی از موارد تفاوت فرد قوی و ضعیف اشاره می‌کند. فرد قوی از خودش وجود و شخصیت و نظر و عقیده دارد و فرد پرورش یافته در نظام اخلاقی و فکری کنونی فرقی نمی‌کند که به کدامیک از مذاهب و یا نظریه های سیاسی اعتقادی داشته باشد، حتی در جاهائی که خیلی ادعای آزادی می کنند مثل آمریکا و فرانسه و انگلیس هم فرق نمی کند. نه در نظام داخلی و نه در سیستم بین الملل خارجی هیچ چیز متفاوتی را نمی پذیرند. اگر هم چیزی یا کسی به طور تصادفی با ماهیتی خلاف ماهیت مشابه بقیه وارد عرصه کارزار شود به زودی دستش رو شده، مورد محاصره قرار گرفته و کنار گذاشته می شود. 155 Action براساس تفکر نیچه همه سازوکار عالم بر اساس عمل است. عملی که مبتنی بر اراده معطوف به قدرت است. دنیا و ساختار آن را در نظر نیچه در یک کلام می توان خلاصه کرد و آن «عمل» است. برای اینکه اشتباهی پیش نیاید توضیح می دهم که این به آن معنا نیست که چیزهای دیگری هم هست و نیچه در میان همه آن چیزها به کار اهمیت داده است. نه. نیچه هیچ فعل و انفعال ، هیچ چیزی را در عالم جز کاری که دارد صورت می گیرد نمی شناسد. تمامی دنیا همه اش یک کاری است که در حال انجام است و جز کار هم ما هیچ چیز دیگری نداریم. تحسین از کار هم جای خود را دارد. پس به طور مختصر وقتی نیچه صحبت از کار می کند اول و مهم تر از همه بیان این مطلب است که در دنیا چیزی جز کار وجود ندارد. یعنی نه فاعل و کننده ای در میان است و نه آن طرف در نتیجه ماحصل کار نتیجه یا ماحصلی هست که آن را بشود نتیجه کار انجام داد. با توجه به این دیدگاه اول وقتی کار همه چیز تلقی می شود شکل دوم نگاه به کار مطرح می شود و آن این است که کار نه تنها بد نیست بلکه همه چیز است. تازه چه بد باشد و چه خوب تنها چیزی که در عالم جریان دارد تنها و تنها کار است. پشت این کار هم نه خوش آمدن یا بد آمدن ، نه نیت ، میل اراده و قصد ، و نه هدف و منظور و مقصودی خوابیده است. هیچ چیزی نیست یک کار ناب و مطلق است. حال همگان به جز نیچه به کار به این شکل باور ندارند. نظر قالب و عمومی این است که هر کاری به یک فاعلی نیاز دارد. اصلاً فاعل از همه مهمتر است و بدون فاعل هیچ کاری صورت نمی گیرد. اصلاً تصور عادی این حرف نیچه را که در عالم هیچ چیز جز کار نیست و اینکه فاعل و نتیجه فعلی هم در کار نیست غیر قابل فهم و هضم است. حتی اگر یک وقت صرفاً بحث یک کاری باشد باز انسان برای آن کار قایل به یک کننده و یک فاعل می شود. آن فاعل هم برای انجام آن کار باید نیت و میل و اراده و مشیتی به عمل آورده باشد. دیدگاه ها از هم خیلی متفاوت می شود. حالا در آن بخش که نگاه نسبت به کار چگونه است با توجه به این تفاوت نظری که نیچه با اصحاب دین و مذهب و اصحاب فلسفه پیدا می شود یک طرز تلقی بزرگ و متفاوتی را ایجاد می کند. خیلی تفکرات و نظریات بخصوص مذهبی و اخلاقی هستند که درست نقطه نظر مخالف با چنین چیزی را توصیه می‌کنند. عمل را در معنای عام آن به معنی سعی و تلاش چیزی بد، نوعی زحمت ، نوعی درد و رنج معرفی میکنند. خود این آن علت اصلی و اساسی است که به نظر نیچه یک ذهنیت روانی در مورد زندگی و حیات ایجاد می کند. نیچه حیات و سازوکار زندگی را تنها کار می داند. عده ای کار را تنبیه و مجازات و زحمت و درد تلقی می کنند اما چون هر نوع تفکری که داشته باشند ، بخواهند یا نخواهند مجبور به کار هستند این را یک رنج و عذابی تلقی می کنند که به بشر تحمیل شده است. تصوری که به کلی غلط و مردود است و قضاوت غلطی را نسبت به عملکرد عالم و دلیل وجود عالم پیش می آورد. بعضی از مذاهب مشخصا بودیسم، یهودیت و از همه بدتر مسیحیت جلوه بسیار بدی از کار و عمل بدست داده اند. در بودیسم ، که نیچه آن را نوعی اندیشه به غایت نیستگرایانه می‌داند ، برای اینکه انسان را از هر عملی باز دارند توصیه اینست که انسان تلاش کند هیچ خواسته و تمایلی نداشته باشد. وقتی خواسته و تمایلی نداشته باشد ضرورتی هم برای دست به کار و عملی زدن برای برآورده سازی آن خواسته و تمایل هم پیش نمی آید. بر عکس اگر شما خواسته و تمایلی داشته باشید مجبورید برای آن به عمل مبادرت بورزید. در بودیسم انسان را از داشتن تمایلات و خواسته ها و وابستگی به چیزها بر حذر می دارند. بعضی وقتها هم در تکمیل آن اینگونه وانمود می کنند که از هیچ کار نکردن انسان به همه چیز می رسد. بر این اساس تنها چیزی را که در زندگی توصیه می کنند مراقبه (یوگا) و تزکیه نفس است که می گویند انسان از این طریق به درجه عالی‌ای از زندگی دست می یابد. در این زمان است که اگر به اوج مراقبه دست یابد به درجه نیروانایی نایل می شود. بی نیاز به هیچ عمل ، صاحب یک روح و روان پر از آرامش و آسایش ، حتی در این شکل از دست نزدن به هیچ کاری انسان پر از آگاهی های ماورایی هم می شود که از همه چیز بهتر است. به تعبیر دیگر اینها زندگی را بدمی دانند ، عمل را موجب پایبندی به زندگی تشخیص می‌دهند و به پیروان خود به توصیه به ترک هر عملی می نمایند. انسان باید وارسته و بریده از علاقه به زندگی باشد. در بودیسم هستی معنایی ندارد. بودیسم تاییدگذاری بر شیوه‌ای است که وجود هر معنا و نتیجه‌ای را برای زندگانی نفی می‌کند. آرزوی آنها یافتن راه گریزی برای خلاص شدن از دست این زندگی و رفتن و در نیست و ناوجود بسر بردن است. در بودیسم رهایی از خوب و بد امری ضروری است. بهترین آرزوی بودائی ها اینست که از دور باطل بازگشت به این دنیا خلاص شوند. طوری عمل کنند که اگر از این دنیا رفتند دیگر هرگز برنگردند و به دیگر رفتگانی همچون خودشان که دیگر بازنگشته اند و در عرش اعلا به سر می برند بپیوندند. شرط رفتن به ماورا و غرق شدن در نیستی و برنگشتن به این دنیا اینست که دست به هیچ کاری نزنند. اگر حتی یک وقت توصیه به انجام کاری می کنند و کارهایی را خوب معرفی می کنند این فقط برای یک دوران موقت و گذراست تا بوسیله آن شایستگی یابند و بتواند از شر این دنیا خلاص شوند. کار هم در معنای کار برای تامین معاش فقط باید در حد ضرورت صورت گیرد. هیچکدام از مقدسین بودائی دست به کار نمی زنند. زندگی آنها از راه گدایی و کمک دیگران به آنها تامین می‌شود. فرقه های صوفیگری و دراویش ما هم ممکنست نظراتی شبیه به اینها داشته باشند. کاهنان بودایی یک پارچه نارنجی رنگ به دور خود می پیچند و این تنها چیزی است که در این دنیا دارند. لخت ، عاری از همه چیز راحت! همه کاری که از پیروان انتظار میرود انجام دهند، نه کارهای این زمینی، بلکه برآوردن آئین های بودایی است. چنین چیزی را هم اینگونه تبلیغ می کنند که بجا آوردن این آئین ها آن ها را از عمل و اعمال بعدی رهایی می بخشد. در یهودیت هم به همین شکل است. کار مال یهودی نیست. یهودی مخلوق برگزیده خداست که نیازی به کار ندارد ، نباید کار کند و کار در شان او نیست. وظیفه کشیشان و مومنان یهودی هم اینست که از انجام هر عملی پرهیز کنند و صرفا به عبادات دینی خود مشغول باشند. اما جالب ترین بر حذر داری از کار صورت می گیرد به مسیحیت تعلق دارد. برابر تعریفی که اینها از پیدایش یا جنسیس ارایه می دهند، انسان در بهشت جاودان با آرامش و خوشی زندگی می کرد و از همه مواهب لذت بخش و خوشایند بهره مند بود. بعد مرتکب خطائی شد و از دستور خدا که گفته بود به درختی نزدیک نشوند نافرمانی کردند و از میوه آن خوردند. با این کار آنها گناه کردند ، گناهی نابخشودنی و گناه به یک ماهیت ذاتی و ساخت درخود انسان مبدل شد. با تصوری که ما در مذهب خودمان از گناه داریم بخشودنی است اما در مسیحیت گناه قابل بخشودن نیست. انسان به این دنیا آمده است که تاوان آن گناه را بدهد. این دنیا مجازات آن گناه است و رهایی و رستگاری هم در کار نیست. بشر موجودی لعن و نفرین شده توسط خدای مسیح است که به عنوان تنبیه و مجازات به این زمین فرستاده شده و کار هم برای این ساخته شده است که انسان مجبور باشد انجام دهد تا بتواند به حیات ( هر چند جهنمی خود) ادامه دهد تا زنده بماند. همه ی حیات در سه کلمه خلاصه می شود گناه ، تاوان گناه و کار. به این ترتیب به کار به عنوان درد و رنج و مشقتی که به انسان تحمیل شده است نظر می شود. اگر آن گناه نبود حالا انسان راحت نشسته بود و خدمه و حشم برایش طعام لذیذ می آوردند و او دایم در راحتی و آسایش بسر می برد. در واقع این دنیا مکانی است که خدا برای بهشتیانی که از بهشت بیرون رانده شده اند ، به عنوان مجازات ، تعیین کرده است. حال وضع فرق کرده کسانی که دست به هیچ چیز نمی زدند و همه چیز برای آنها مهیا بود باید با درد و رنج مصیبت و معصیت بسازند و همه گونه بلا بر سرشان ببارد تا قدر آن ناسپاسی را که نسبت به رحمت الهی به عمل آورده بودند بپردازند. از همه این درد و رنج ها هم بدتر نیاز به تلاش و کوشش و زحمت برای بدست آوردن یک لقمه نان جهت تامین معاش زندگانی خودشان است. خلاصه اینکه در مسیحیت هم کار به عنوان یک تنبیه و مجازات جلوه داده می‌شود. برای رهایی از همین مجازات و گناه بود که عیسی پسر خدا یا خود خدا میانجی گری کرد و برای نجات بشر دست به فداکاری زد و همه گناهان بشر را خود به جای آنها قبول کرد و بر بالای صلیب رفت تا شاید امکانی را برای نجات و معافیت آنها از این زجر و ناراحتی و عذابی که در این دنیا به آن دچار بودند و هستند فراهم آورد. بخاطر همین گذشت و فداکاری عیسی مسیح (ع) است که اگر کسی میخواهد راه نجاتی را بیابد ، هر چند مسیحیت اصلی چنین چیزی را غیر ممکن می داند ، باید دل و قلب خودش و خودش را در اختیار عیسی مسیح قراردهد. از تعلیمات او پیروی کند و او را پرستش نماید تا شاید دریچه کوچکی از امیدواری به رستگاری و نجات از این مصیبتی که به آن دچار است برای او فراهم آید. در واقع گذشت و فداکاری عیسی که به خاطر آنها بر بالای صلیب رفت موجباتی را فراهم آورد که اگر آنها خود را به کل تسلیم عیسی کنند و از آئین مسیحیت پیروی کنند امکان دارد دریچه ای از رحمت و بازگشت به بهشت به روی آنها گشوده شود. برای این منظور آنها باید خود را از همه چیز محروم سازند، از هر نعمتی که خداوند در طبیعت و در زمین قرار داده است پرهیز کنند تا شاید، یا بخشوده شوند و به بهشت برگردند ، و یا اینکه همچنان دوزخی بمانند و به جهنم فرستاده شوند. زندگی مسیحی یک زندگی پر از درد و مشقت و محرومیت است که انسان را از زنده بودن زده می‌کند. متاسفانه خیلی ها با این باورها پا بر زمین می گذارند. کار را بد می دانند. زندگی و این جهان را بد می شمارند. همه این عمر و زندگانی را درد و مشقت تلقی می‌کنند. هر وقت دست به کاری می زنند مثل اینست که دارند عقوبتی را پس می‌دهند. نیچه میخواهد همین ذهنیات را تغییر دهد. مسلماً طرز دید کسی که فکر کند قرار است پا در جائی بگذارد که همه اش به کوشش و تلاش و زحمت نیاز دارد و سختی های زیادی پیش روی اوست با کسی که فکر می‌کند قبلا هیچ کاری نمی کرده و یا خدا و آسمان او را موظف به انجام هیچ کاری نکرده است و حالا مجبور است دایم کار کند و زحمت بکشد خیلی از هم فرق می‌کند. یکی کار را اصل مسلم زندگی، تنها اصل زندگی می داند، عاشق کار است و دایم در حال کوشش و تقلا برای بهبود زندگانی خود و بشریت است و یکی کار را چیزی ننگ و عار می شمارد که به او اجبار شده است. خب معلوم است که چنین کسی دچار بیماری روانی می‌شود. زجر می کشد و از زجر کشیدن خود آزرده و دل رنج می‌شود. با زندگی سر سازگاری ندارد. همه اش فکر می‌کند قرار بوده است در این دنیا برای او فرش گل رز پهن می بوده و مثل بهشت و آسمانها همه مواهب در اختیار او می بوده است حال می‌بیند که وقت سر خاراندن ندارد. یکی این را اصل زندگی می‌داند و با آن کنار می آید یکی این را زجر و عذابی می‌داند که به دلیل غفلت و گناه و یا سازوکار غلط عالم گریبانگیر او شده است. اما حالا واقعاً عمل و کار چیست؟ همه این زندگی. جز عمل هم هیچ چیز دیگری در این عالم وجود ندارد. نه فاعلی نه مفعولی. همه چیز فقط فعل است. حالا تنها مساله کار در میان نیست. زندگی در روی زمین با تصادفات، بلایا، مصیبت ها و گرفتاری و تراژدی های زیادی روبروست که به عوض ناراحت شدن نیچه توصیه می‌کند انسان آنها را هم باید بپذیرد و با روی باز از آنها استقبال کند. نیچه مزه زندگی را به همین چیزها می داند.

Table of Contents
All indexes of the book will begin with Man and end with a german word beginning with Z. Academy, 101 action, 45, 71, 139, 155, 210, 234n, 235, 279, 293, 294, 458, 516, 521, 556, 567, 569, 585, 589, 597, 617, 657, 661, 672, 673, 676, 737, 847, 881n, 908, 916, 925, 926, 928, 941, 944; man of, 853 Adam, 224 adiaphora, 444 aesthetic(s), 353, 416; state, 341, 801; taste, 469 affect, 56, 98, 132, 135, 139, 155, 196, 204, 254, 266, 279, 284, 315, 368, 383, 384, 386, 388, 432, 434, 453, 462, 477, 556, 573, 576, 613, 669, 670, 676, 688, 712, 719, 726, 780, 786, 811, 851, 864, 868, 889, 916, 924, 928-31, 953, 1024, 1033. See also passions afterlife, 141, 167, 187, 189, 196, 247, 351 Alcuin the Anglo-Saxon, 977 Alexander the Great, 437, 751 A1 fieri, Vittorio, 97 Allgeist9 708n Almanach de Gotha, 942 altruism, 8, 30, 44, 52, 53, 62, 95, 120, 246, 253, 269, 275, 283, 286, 296, 297, 373, 653, 674, 681, 716, 771, 784-86, 809, 864, 889, 964 ambition, 751, 792, 942 American(s), 233n, 958 Amiel, Henri Frederic, 270 amor fati, 1041 anarchism, 1, 42, 50, 59, 69, 79, 82, 125, 127, 235, 329, 373, 433, 435, 447, 753, 778, 784, 864, 877, 1020 Anaxagoras, 419, 427 I N D EX 5 5 9 Anaximander, 412, 419 ancestors, 137 animality, 529, 1019, 1045 anti-Semites, 89, 89n, 203n, 347, 83 5n, 864 Apollinian, 798, 799, 1049, 1050, 1050n Apollo, 1049 appearance(s), 15, 17, 113, 303, 328, 407, 476, 516, 520, 521, 524, 545, 549, 552-69, 572, 578-81, 583, 585, 588, 589, 617, 619, 623, 680, 699, 708, 710, 711, 779, 853, 1011, 1019, 1047; logical, 521 Arab(s), 90, 191, 195, 204, 352, 940; Arabic, 170 Aristippus, 442 aristocracy, 53, 95, 100, 134, 182, 215, 317, 374, 431n2, 752, 755, 783, 864, 866, 926, 933, 936, 938, 942, 953, 960, 1021, 1049 Aristophanes, 380, 1052n Aristotle, 373n, 449, 468, 516, 851, 852, 852n, 98In, 1029n; Poetics, 852n art, artist(ic), 1, 27, 29, 30, 41, 50, 69, 78, 81, 82, 84, 97, 116, 120, 172, 209, 213, 215, 236, 274, 294, 296, 298, 374, 376, 379, 382, 401, 426, 427, 463, 463n* 464, 572, 585, 606, 612n, 617, 659, 677, 705, 775, 780, 794-853, 795n, 864, 864n, 869, 870, 873, 877, 943 , 957, 960, 975, 1009n, 1018, 1039, 1040, 1046%2

 
 



Copyright © World Library Foundation. All rights reserved. eBooks from Project Gutenberg are sponsored by the World Library Foundation,
a 501c(4) Member's Support Non-Profit Organization, and is NOT affiliated with any governmental agency or department.